

احساس همدردی و دلسوزی مفید یا مضر ؟
شاید تا به حال برای همه ما پیش آمده باشد که دلمان برای کسی بسوزد; و یا با افرادی چه از نزدیکان چه غریبه احساس همدردی کنیم .
مسئله مهم اینجاست که آیا این کار درست است؟ چه اثرات منفی و مخربی میتواند داشته باشد؟
ابتدا قبل از هر برسی و بحثی در مورد این دو عمل بهتر است این دو عمل را بهتر بشناسیم.
درد ددل:
هر زمان ما شروع به گفتن مشکلات زندگیمان به دیگران، خداوند ویا خودمان میکنیم،; چه در بدترین حالت روحی و چه در بهترین حالت روحی، در واقع ما داریم درددل میکنیم.
احساس همدردی و دلسوزی
هر زمان شما با دیدن وضعیت زندگی ویا حالت روحی و جسمانی شخصی دیگر احساستان منفی شود
و یا اصطلاحا خود را با او هم درد بدانید; و یا برای هم دردی با او احساس کنید که شما به مشکل او دچار شدید
و بر اساس این عمل، رفتاری همچون گریه و ناراحتی و… از خود بروز میدهد،
شما در واقع دلتان برای این فرد سوخته و با او همدرد شده اید.
حال با شناخت این دو رفتار در عمل به اینجا میرسیم که این رفتارها چه پیامد های منفی ای برای ما میتواند داشته باشد.
ابتدا به پیامد های منفی احساس همدردی و دلسوزی میپردازیم:
طبق قوانین فیزیک هر زمان شما با کسی همدردی می کنید و دلتان به حال او میسوزد
درواقع با او هم فرکانس شده و دقیقا در آن لحظات; همان فرکانس های منفی ای که او دارد را از طریق افکار و احساساتتان به جهان هستی ارسال میکنید،; و طبق قوانین فیزیک شما زمانی که از طریق افکار و احساسات خود فرکانس منفی به جهان هستی میفرستید; درواقع همان شرایط را بیشتر در زندگی خود جذب میکنید .
بنا به تعریف و توضیحاتی که در بالا داده شد شما هر زمان با کسی همدردی کنید; و یا به خاطر شرایطش دلتان به حالش بسوزد درواقع شروع به وارد کردن همان شرایط به زندگی خود میکنید.
حال به پیامد های منفی دردل میپردازیم:
تا به حا به این دقت کرده اید که هر زمان که با کسی درد دل میکنید; بعد از آن به شیوه خیلی عجیبی سبکی خاصی را احساس میکید و گویی کلی آرام شده اید؟
در واقع شما با به زبان آوردن دردهای دل خود برای دیگران از طریق فرکانس صوتی; کلامتان آنها را از خود خارج کرده و به سمت جهان هستی و فرد مقابل میفرستید
و در نتیجه چون این درد ها از درون شما به صورت فرکانس خارج شده، شما احساس سبکی می کنید .
اما مسئله ی اصلی از اینجا شروع می شود: شما هر فرکانس منفی ای که به جهان هستی از طریق کلامتان بفرستید; باعث بیشتر شدن همان درد ها و فرکانس ها در زندگیتان به صورت ناخودآگاه میشوید،
و درست است که در واقع در لحظه به آرامش و سبکی می رسید; اما با این کار این شرایط را بیشتر به سمت زندگی خود جذب میکنید .
با توجه به گفته های بالا به این نتیجه می رسیم :
سه عمل درد دل، همدلی و دلسوزی با وجود فواید به ظاهر خوبی که برای ما دارد; و باعث سبکی و آرامش ما میشود ،
از طرفی باعث بیشتر شدن همان شرایط در زندگی ما می شود واین مسائل روز به روز بیشتر میشود.
حال لازم است بیشتر در مورد رفتار درست صحبت کنیم :
رفتار درست به این گونه میباشد که شما تحت هیچ شرایطی; نباید درد دل بکنید و نه درد دل بشنوید; زیرا زمانی که شما درد دل دیگران راهم می شنوید در معرض فرکانس های منفی آنها قرار میگیرید.
به هیچ عنوان دلتان برای کسی نسوزد و با کسی همدردی نکنید، حتی برای خودتان.
زیرا دلسوزی برای خود هم نیز باعث بروز شرایط بیشتری در زندگی شما می شود که سزاوار دلسوزیست.
مطمئنا تا به این جای کار برای شما این سوال پیش آمده است; که این همه درد دل و سنگینی در افکار و احساسات خود را چه کنیم؟
در ادامه به ارائه راهکار هایی برای تخلیه کردن این افکار و احساسات به صورت فرکانس مثبت میپردازیم; تا بتوانیم همین احساسات منفی را با فرکانس مثبت از بدن خود خارج کنیم.
سعی کنید این حساسات و افکار را با هیجانات شدید مثبت تخلیه کنید.
راه کارها
- رفتن به شهربازی و استفاده از وسایلی که هیجان دارند
- انجام ورزش های هیجان دار.
- با استفاده از هنر خندیدن : یکی از راه های خارج کردن احساسات و افکار منفی خود با فرکانس مثبت خندیدن به مدت زیاد به طور بی دلیل میباشد.
حال شما دوست عزیز با تخلیه کردن احساسات و افکار منفی خود به صورت فرکانس های مثبت،; بعد از مدتی برای همیشه، شرایطی که بخواهد شما را به رفتار درد دل بکشاند به طور کلی از زندگی شما حذف میشود
و شما میتوانید زندگی ای سرشار از شادی و هیجان را تجربه کنید.
ما میتوانیم به جای دلسوزی و احساس همدردی با دیگران; سعی کنیم راه حلی درست با پیامد های مثبت بیابیم تا این مسائل باعث دلسوزی، برای همیشه رفع شود .
برای مثال ما انسان ها زمانی که فقیری را در خیابان میبینیم به حال او دلمان میسوزد و به او کمک میکنیم:
در اینجا لازم به ذکر است که شما با همین دلسوزی و رفتاری که با دلسوزی خود با آن فقیر انجام می دهید; باعث می شوید تا شما با آن فقیر و افکار و احساسش هم فرکانس شده; و به طور ناخود آگاه همان شرایط را به سمت زندگی خود جذب کنید; باعث بیشتر شدن همین شرایط دلسوزی شوید،: که موجب افزایش تعداد فقرای اطرافتان می گردد،هم چنین باعث شوید خودتان هم به ثروت نرسید..
حال بهتر است جای دلسوزی و توجه به آنها، به آنها توجه نکنید و کاملا بی تفاوت باشید; و در ازای آن به این بیندیشید که چگونه آنقدر پولدار شوید که بتوانید برای تمامی این افراد اشتغال زایی کنید; و با یک رفتار غیر مستقیم به عده خیلی بیشتری از آنها کمک کنید.
گروه آموزشی پژوهشی تا بیکران